اگر فکر می کنید خوشبختی در زندگی مشترک با بازیگری در سینما جور درنمی آید این صفحه نظرتان را عوض می کند؟
لطفا به ادامه مطلب بروید...
بعضی هایشان را دنیای هنر به هم گره زده و بعضی ها خارج از گود سینما و موسیقی به هم دلبسته اند. وقتی از دور به آنها نگاه می کنی، همان جمله کهنه «هنرمندها اهل زندگی نیستند!» به ذهنت می آید اما وقتی عینک بدبینی را برمی داری و با ذره بین به زندگیشان نزدیک می شوی، هزار و یک سرنخ که به عشق آنها می رسد را می بینی. ما هم همین سرنخ ها را از لابلای صفحه مجلات پیدا کردیم و در این پرونده می خواهیم پیش فرض های درست و باورهای نادرست چند هنرمند را درباره عشق و زندگی مشترک با شما در میان بگذاریم.
احسان خواجه امیری:
بدون او کارم تمام بود
«دو دوتا چهارتا کردن در کل زندگی من وجود داشت حتی برای ازدواجم.» این را احسان خواجه امیری گفته است اما اعتراف می کند که با آمدن پای ازدواج به میان احساساتش هم در دو دوتا چهارتا کردن هایش دخیل شده است.
خواجه امیری در مورددلیل اصلی انتخابش توضیح می دهد: «یک مثل قدیمی می گوید با کسی زندگی کن که نتوانی بدون او زندگی کنی. من با اینکه از ازدواج ترس داشتم اما دیدم بدون لیلا (همسرم) نمی توانم زندگی کنم.»
نظریه کارشناس:
این جمله ها ترس را فراری می دهند
احتمالا ترس احسان خواجه امیری از ازدواج، او را به سمت این ضرب المثل هل داده نه برعکس.آدم ها وقتی از اتفاقی می ترسند، سعی می کنند با جمله ای به خود انگیزه دهند تا این هراس را کمتر کنند اما در دنیای واقعی، آدم ها تا ازدواج نکنند، دو سه سال اول را نگذرانند و در زندگی مشترکشان جا نیفتند نمی توانند بگویند عاشق یکدیگر هستند. در واقع احساس اولیه ای که به آنها هجوم می آورد و گاهی شدید و مهارناپذیر به نظر می رسد، عشق نیست بلکه خوش آمدناست. این خوش آمدن قوی و نیرومند است اما بی دلیل ایجاد می شود و هورمون ها هم به تشدید شدنش کمک می کنند اما در جریان زندگی مشترک فرد از من خودش کنده می شود و یاد می گیرد منش را با فرد دیگری تقسیم کند. در واقع عشق واقعی در جریان زندگی و زیر یک سقف ایجاد می شود، نه این جمله معروف که آقای خواجه امیری را به سمت ازدواج هل داده است.
ویشکا آسایش:
خودم خواستگاری کردم
شاید باورتان نشودبازیگر فیلم ورود آقایان ممنوع حسابی رمانتیک است. ویشکا آسایش گفته: «رضا (در مورد احساس من) چیزی نمی دانست. فقط من او را دوست داشتم. در آخر هم خودمرفتم و بهش اعتراف کردم. این ماجرا بعدها تبدیل به یک شوخی شدتا هر از گاهی بگوید آس تهران را زدی اما به نظر من آدم نباید بترسد. من فکر می کردم فوقش می گویند نه. چه اشکالی دارد. اگر نمی رفتم و نمی گفتم ممکن بود زندگی ام را با اگرهایی ادامه دهم؛ اگر می گفتم، اگر قبول می کرد، اگر می رفتم و ...»
نظر کارشناس:
چه اشکالی دارد؟
پیشنهاد دادن از طرف خانم ها و یا به زبان نیاوردن علاقه، هر دو از روش های برقراری ارتباط هستند. یک نفر برونگراست و توانایی گفتن احساسش را داردو یک نفر فاقد این توانایی است و منتظر می شود تا فرد مقابلش احساس خود را به او ابراز کند و خانم آسایش هم به واسطه ویژگی های شخصیتی شان، توانسته اند این موضوع را بیان کنند و البته به خواسته شان هم برسند. با این وجود نمی توانیم بگوییم هیچ کدام از این دو نفر از دیگری شجاع تر یا با اعتماد به نفس تر هستند. اما نگفتن احساس زمانی که نشان دهنده اعتماد به نفس پایین است که فرد از هیچ راه دیگری برای جلب توجه فرد مقابلش استفاده نکند و روش دیگری برای رسیدن به او سراغ نداشته باشد. در چنین شرایطی نه احساسش را می گوید، نه می تواند طرف مقابلش را به گفتن این موضوع ترغیب کند و نه می تواند با این جدایی کنار بیاید. چنین فردی اعتماد به نفس پایینیدارد و خود را ضعیف می بیند، به همیندلیل احساسش را در طرف مقابل فرافکنی می کند و با خود می گوید اگر حسم را در میان بگذارم فکر می کند من ضعیفم.
آزاده نامداری:
عادی بودن را دوست ندارم
آزاده نامداری مجری جوانی است که بیشتر از اجراهایش، ازدواج او با فرزاد حسنی نامش را بر سر زبان ها انداخت. نامداری می گوید عاشق اتفاقات غیرمنتظره است. او حتی برای ازدواج هم قانون های خودش را دارد و مطبوعات از زبان او نوشته اند: «من یک خودخواهی دارم؛ برای من مهم نیست که یک نفر چقدر دوستم دارد بلکه مهم است که خودم چقدر کسی را دوست دارم. اصلا حاضر نیستم این امتیاز را به شخصی بدهم که کنارش باشم چون او من را دوست دارد و من نصف او لذت ببرم.»
نظر کارشناس:
چه خوب که هر دو اهل هیجانید؟
طبیعی است که آدم ها سراغ کسی می روند که حس خوبی در آنها ایجاد می کند و قدم اول برای برقراری ارتباط همین حس خوب است اما قطعا هیچ کس نمی تواند به صرف چنین احساسی با کسی وارد رابطه شود و بماند.
آدم ها نیاز دارند در قبال چیزی که می دهند و عشقی که دارند، حسی را هم دریافت کنند. یعنی باید بازخورد این عشق را از طرف مقابلشان بگیرند تا توان ادامه دادن داشته باشند. قطعا هیچ کس نمی تواند عاشق دیگری باشد اما در حالی که از او این احساس را نمی گیرد به رابطه ادامه دهد.
آزاده نامداری می گوید بی ثباتی و پیش بینی نشدن را دوست دارد اما باز هم نمی دانیم ماده و تبصره ای را هم برای آن در نظر می گیرد یا نه. واقعیت این است که توانایی پیش بینی کردن، اضطراب آدم ها را کم می کند و توانایی شان برای مقابله با اتفاقات ناخوشایند را بیشتر می کند.
از طرف دیگر، کسی که عاشق اتفاقات غیرمنتظره است باید همسری را انتخاب کند که از هیجان و غیرقابل پیش بینی بودن لذت ببرد، وگرنه در جریان زندگی مشترک هر دوشان آسیب می بینند.
رضا داوودنژاد:
غزل، انتخاب خواهرم است
رضا داوودنژاد می گوید زمانی که برای اولین بار همسرش را دیده، در چاق ترین دوران زندگی اش به سر می برده اما این چاقی غزل بدیعی را از انتخاب او پشیمان نکرده است. او گفته است: «داستان آشنایی من و همسرم برمی گرددبه خواهرهای ما. هشت سال پیش خواهر من زهرا، خانه عسل بدیعی خواهر خانم من دعوت بود. برای اولین بار غزل را که می بیند به غزل می گوید بیا عروس ما شو! در واقع آشنایی ما به واسطه خواهرهای ما بود. چهار سال پیش که غزل را برای اولین بار دیدم تمام دور و بری ها به من می گفتند غزل عمرا با تو ازدواج کند چرا که دوست ندارد ازدواج سینمایی داشته باشد.»
نظر کارشناس:
اطمینان راه عاشق شدن را هموار می کند
همه ما برای وارد شدن به دنیای متاهل ها، بیشتر از هر چیزی به اطمینان کردن نیاز داریم اما احساس خوشایند اطمینان در دو شرایط سراغ ما می آید. یکی قبل از ازدواج و یکی چند سال بعد از زندگی زیر یک سقف. در اولین مرحله اعتماد کردن، پای همان خوش آمدن معروف به میان می آید و احساس می کنیم آنقدر عاشق فرد مقابلمان هستیم، که با وجود اطلاعات کمی که در موردش داریم، می توانیم به او اطمینان کنیم. در واقع در آن مرحله ما شناختی از شریک زندگی مان نداریم اما چون دوستش داریم به او اطمینان می کنیم اما در جریان زندگی مشترک و پیدا شدن حس اطمینان بخشی که برایش دلایل مختلفی داریم، عشق را به معنای احساسی عمیق، با دلیل و با دوام تجربه می کنیم.
انتخاب همسر از طریق یک معرف قابل اعتماد، انتخابی قابل اطمینان است و به همین دلیل راه را برای ورود عشق باز می کند. البته هر کسی که به واسطه معرفی برای خواستگاری قدم برمی دارد قطعا در پیشنهاد او غرق نمی شوید و با سنجیدن اولویت هایش در کنار همان احساس اطمینان گزینه انتخاب را بررسی می کنید.
رامبد شکرآبی:
عاشق شدم چون صبور بود
از چهره حدیث فولادوند می توان فهمید که آرام و صبور است و انگار همسرش هم عاشق همین ویژگی های او شده است. وب سایت ها از زبان رامبد شکرآبی همسر حدیث فولادوند نوشته اند: «زندگی با رامبد شکرآبی صبوری بسیار می خواهد.»
او در این مورد توضیح می دهد: «من مجموعه ای از صفات خوب را در حدیث دیدم. صفاتی که مکمل شخصیت من خواهد بود. اگرچه نمی توان هر خصوصیت اخلاقی را تک به تک توضیح داد اما در کلیت، من و حدیث کامل کننده یکدیگر هستیم اما بیشتر از همه اینها صبر و صداقت حدیث دوست داشتنی است.»
نظر کارشناس:
این هم یک راه کنار آمدن است
مکمل هم بودن یکی از بهترین اتفاق هایی است که می تواند در زندگی زوج ها بیفتد. قطعا اگر یکی از دو نفر، شخصیتی پیچیده یا تند داشته باشد، آرام و صبور بودن دیگری می تواند از بسیاری از اختلافات زندگی مشترک جلوگیری کند اما موضوعی که باید به آن توجه کرد، جنس صبری است که زن یا شوهر در رفتارهایش نشان می دهد.
آیا او صبور و با اعتماد به نفس است یا به خاطر بی اعتماد به نفسی اش منفعلانه کوتاه می آید و ظاهر صبورها را به خودمی گیرد؟ قطعا اگر صبر با اعتماد به نفس همراه شود و خود فرد را اذیت نکند، همراه شدن این زوج با هم را می توان به فال نیک گرفت.
در واقع فرد صبور نبایدتسلیم باشد و از اینکه چنین ویژگی دارد ناراحت باشد. زن و شوهرها در جریان زندگی مشترک فرمول های رفتار با یکدیگر را کشف می کنند و در کنار هم به تناسب می رسند، به همین دلیل اینکه یکی شان با صبوری از کنار تندی های دیگری بگذرد را می توانیم یک مهارت برای ادامه مسیر مشترک بدانیم.
سیاوش مفیدی:
نمی گذاریم تکراری شویم
می گویند تکراری شدن آفت دنیای متاهلی است. سیاوش مفیدی هم به این جمله اعتقاد دارد و به همین دلیل برای مراقبت از عشقش در را به روی تکراری شدن و روزمرگی می بندد. او می گوید: «همیشه دنبال زوایای تازه در زندگی هستم. دنبال نگاه تازه و دید تازه هستم که بتوانم طراوت زندگی ام را حفظ کنم. کار خاصی انجام نمی دهیم اما دنبال نگاه های تازه هستیم و همیشه به هم محبت می کنیم. کار خارق العاده ای نمی کنیم اما با یک هدیه خریدن، خرید رفتن، ایجاد موقعیت هایی که به همدیگر شادی و نشاط بدهیم تلاش می کنیم که دچار روزمرگی نشویم؛ حتی با یک دور زدن دو نفری در خیابان، قدم زدن و شرح کارهای روزانه، پیامک زدن، تماس های کوتاه و با محبت و ... باعث می شود زندگی ما هیجان داشته باشد.»
نظر کارشناس:
تا هر دو نفر موافق نباشند، نمی شود
همانطور که سیاوش مفیدی می گوید، تکراری شدن می تواند زندگی های عاشقانه را هم کسالت آور کند. اگر هر دو طرف از این راه ها انرژی بگیرند و آن را به نفع زندگی شان بدانند، این اتفاقات به ظاهر ساده کمک بزرگی به دوام و ثبات زندگی مشترک می کند اما به شرط آنکه موضوعات بزرگتر و کلیدی تر که بهانه ما برای انتخاب همسر بوده را هم فراموش نکنیم و نگذاریم گذر زمان آن بهانه ها را از بین ببرد. در کنار مراقبت از انگیزه های اصلی ازدواج، اگر آدم ها با هم بر سر این موضوعاتس اده هم تفاهم کنند، می توانند با کمک آنها جلوی روزمرگی و کسالت را بگیرند اما اگر فقط یکی از دو طرف سراغ این راه ها برود و دیگری آنها را بی معنا و به قول امروزی ها «لوس بازی» تلقی کند، دیگر چنین راه هایی به دوام زندگی مشترک کمک نمی کند.
همسر شهرام شکوهی:
مردها قدر فداکاری را نمی دانند
دلارام همسر شهرام شکوهی زمانی با او ازدواج کرده که خبری از کنسرت های شلوغ و آلبوم های پرفروش شکوهی نبوده. او همسرش را دوست دارد و برای بودن در کنارش یک دنیا دلیل دارد اما با این وجود از برخی خصلت های آقایان شکایت می کند و می گوید: «مردها کلا بی انصاف هستند و هر قدر که به آنها کمک کنید باز هم به نظرشان شما کم کاری کرده اید. هر قدر هم از خودگذشتگی کنیدباز هم توقع مردها بیشتر است. من همیشه از خیلی چیزها که مربوط به خودم می شده، گذشتم تا کمک حال شهرام باشم و با روی خوش با این قبیل مسائل برخورد کردم تا فشار کمتری به شهرام وارد شود و بتواند در کارش پیشرفت کند. هر چند که خیلی قدرشناس است اما فکر می کنم یک جاهایی می توانسته منصف تر باشد. البته بی انصافی هم نمی شود گفت چون به نوعی، خصلت آقایان است که متوقع هستند.»
نظر کارشناس:
دست خودشان نیست! مردند!
حق با اوست. فداکاری ویژگی بسیاری از زنان است اما چنین خصیصه ای به زندگی عاشقانه آنها خدمت می کند یا خیانت؟ واقعیت این است که در دنیای زندگی مشترک نمی توانیم هیچ حکم قطعی در این مورد صادر کنیم. اثری که از خودگذشتگی خانم ها بر دنیای عاشقانه شان می گذارد بستگی به اعتماد به نفس آنها دارد. اگر زنی بداند که گذشتش کارکردی مثبت در رابطه زن و شوهری شان دارد و البته با فداتکاری بیش از اندازه و بی خورد خودش را قربانی نکند، قطعا کوتاه آمدن در برخی شرایط و گذشت کردن می تواند به نفع رابطه آنها تمام شود اما اگر زن در کمال نارضایتی این رفتار را انجام دهد و به جای یک زن فداکار خود را قربانی و آسیب دیده تصور کند، قطعا هر قدمی که او برای رسیدن همسرش به خواسته هایش برمی دارد، یک قدم این زندگی را به فروپاشی نزدیکتر می کند.
یوسف تیموری:
ایرانی ها جدی ام نمی گرفتند
خبر ازدواج یوسف تیموری با یک بانوی تایلندی تا مدت ها دهان به دهان می چرخید. اینکه تیموری چرا سراغ چنین انتخابی رفته و آیا احساس قوی خوش آمدن محرکش بوده یا صرفا می خواسته همسرش را از کشور دیگری انتخاب کند را نمی دانیم.
اما خودش می گوید: »برای بازیگری مثل من، ازدواج با یک دختر ایرانی کمی سخت بود. به دلیل اینکه ناخودآگاه زمینه ذهنی نسبت به میزان جدیت حرف های من داشتند که شاید دروغ است و من در حال نقش بازی کردنم. واقعیت این است که به مسئله زندگی مشترک جدی نگاه نمی کردند یا کمتر این نگاه را داشتند.»
کارشناس می گوید:
تصمیم خطرناکی گرفته
قطعا همه دخترهای یک مملکت یک جور فکر نمی کنند و از میان چند هزار یا چند میلیون دختری که می توانستند همسر آینده یوسف تیموری باشند، همه شان بدون استثنا چنین ذهنیتی نداشته اند. نمی دانیم دلیل اصلی انتخاب یوسف تیموری چه بوده اما نباید فراموش کنیم که تفاوت های فرهنگی خطر ایجاد اختلاف میان زن و شوهرها را بیشتر می کند. این تفاوت ها نه تنها در میان آدم های دو کشور، بلکه در میان آدم های دو شهر یا دو فرهنگ مختلف هم وجود دارد.
اگر دختر و پسری از دو فرهنگ، قومیت یا کشور متفاوت تصمیم بگیرند با هم ازدواج کنند، قبل از نشستن پای سفره عقد باید خیلی از موضوعات را بررسی کنند تا این انتخبا برایشان دردسرساز نشود. با وجود تفاوت فرهنگی، حتی اختلاف های به ظاهر ساده هم می تواند برای زوج ها گران تمام شود.
مطالب مرتبط :عکسهای همایش هواپیمایی اطلس جت با حضور هنرمندان